هسته هوش بين فردي ابتدا توانايي درك و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحيات و خلق و خو و انگيزشها و خواستههاي افراد ديگر است. در هوش درون فردي كليد اصلي عبارت است از: آگاهي داشتن از احساسات شخصي خود كه حاصل خودآگاهي ا ست و توانايي متمايز كردن و استفاده از آنها براي هدايت رفتار خويش. هوش بين فردي توانايي درك افراد ديگر است، يعني اينكه چه چيز موجب برانگيختن آنها ميشود، چگونه كار ميكنند و چگونه ميتوان با آنها كار مشترك انجام داد. تجار و مديران موفق جزو كساني اند كه از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند. هچ و گاردنر چهار توانايي مجزايي را كه به عنوان مؤلفههاي هوش بين فردي مطرح ميباشند به شرح زير عنوان ميكنند: 1. سازماندهي گروه: داشتن ابتكار عمل در هماهنگ ساختن تلاشهاي گروهي از مردم است. اين مهارت براي رهبران ضروري است و در رهبران كارآمد هر نوع سازمان تجاري مشاهده ميشود. 2. ارائه راه حل: استعداد ميانجيگري، اجتناب از تعارضها يا حل تعارضهايي كه به وجود آمده است. افرادي كه اين توانايي را در سطح بالا دارند در جوش دادن معاملات و داوري كردن و وساطت توانايي زيادي دارند. 3. ارتباط فردي: دارا بودن اين استعداد رويارويي با ديگران يا شناخت و پاسخ دادن مناسب به احساسات و علايق مردم را آسان ميسازد. اين افراد همكاران تجاري خوبي هستند و در دنياي تجارت به عنوان فروشنده يا مدير موفق ميباشند و در زمينه دريافتن احساسات ديگران از طريق حالتهاي چهره بسيار موفقند و از محبوبيت زيادي برخوردارند. 4. تجزيه و تحليل اجتماعي: به معناي توانايي دريافت احساسات، انگيزش ها، علايق ديگران و داشتن دركي عميق از آنهاست. اين آگاهي از احساسات ديگران باعث ميشود اين افراد به راحتي با ديگران صميمي شوند. در بهترين حالت ميتوان گفت فردي با اين توانايي مشاور تجاري خوبي ميتواند باشد. خوش بيني و اميد از ديگر ويژگيهاي افرادي است كه داراي هوش هيجاني بالايي ميباشند. اميد نقش شگفتآوري در موفقيت تجاري و مديريتي افراد دارد و زندگي حرفهاي هر كس كه به كسب و كار تجاري ميپردازد به نحو چشمگيري وابسته به ميزان اميد اوست. اميد چشمانداز و دورنمايي روشن و پرنوري است كه نشان ميدهد در نهايت همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت. اشنايدر، اميد را اين گونه تعريف ميكند: اعتقاد به اين امر كه هدفتان هرچه باشد هم اراده دستيابي به آن را داريد و هم راه آن مقابلتان گشوده است. افراد پراميد كه اميدشان تمامي ندارد وقتي در دستيابي به هدفي مثلاً در انعقاد قرارداد معاملهاي شكست ميخورند بر اين باورند كه سخت تر كار و تلاش كنند و به مجموعه كارهايي ميانديشند كه ميتوانست سبب موفقيت آنها در معامله مذكور شود و از آنها درس ميگيرند. خوشبيني نيز همانند اميد اثر بسياري در موفقيت كار تجاري دارد. خوش بيني يعني كه فرد صبر و انتظار زيادي داشته باشد. انتظاري در اين جهت كه علي رغم وجود موانع و دلسرديها در مجموع زندگي همه چيز درست خواهد شد. خوش بينيها شكست را رويدادي ميبينند كه ميتوانند آن را جبران كنند. در تحقيقي كه سيلكمن بر روي بازاريابهاي شركت بيمه مت لايف انجام داد مشخص شد كه بازاريابهايي كه به طور ذاتي خوش بين هستند در سال اول كار خود به طور متوسط ۳۷ درصد بيشتر از افراد بدبين افراد را بيمه كردهاند و رها كردن كار در سال اول در بين افراد بدبين دو برابر افراد خوش بين بوده است. توانايي افراد در شنيدن و پذيرش پاسخ منفي با رويي گشاده در تمام زمينههاي فروش و بده بستان تجاري تواني سرنوشت ساز است.